استقبال دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور از مصوبه جدید مجلس
علیرضا مختارپور با استقبال از مصوبه مجلس برای اختصاص نیم درصد از درآمدشهرداریها به کتابخانههای عمومی، ابراز امیدواری کرد مشکل مالی این نهاد در آیندهای نه چندان دور حل شود.
به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور روز گذشته و دقایقی بعد از اعلام مصوبه امروز مجلس شورای اسلامی مبنی بر اختصاص نیم درصد از عوارض شهرداریها به کتابخانه عمومی همان شهر، در گفتگو با خبرگزاری مهر، ضمن استقبال از تصمیم مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: یکی از مشکلات مهمی که در نهاد کتابخانههای عمومی در طول سالیان گذشته وجود داشت، این بود که برخلاف ماده 6 قانون تشکیل نهاد کتابخانههای عمومی مصوب 1383 مجلس شورای اسلامی که در آن الزام دارد که حداقل نیم درصد از درآمدهای شهرداریها باید برای امور توسعه و تجهیز و تکمیل کتابخانههای عمومی هر شهر به انجمن کتابخانههای عمومی همان شهر اختصاص پیدا کند، متاسفانه در طول سالهای گذشته برخی از شهرداریها به بهانههای مختلف از عمل کردن به این ماده قانونی طفره میرفتند.
موافقت مجلس با واریز نیم درصد از درآمد شهرداریها به حساب نهاد کتابخانههای عمومی هر شهر
نمایندگان مجلس شورای اسلامی با واریز نیم درصد از درآمد شهرداری ها به حساب نهاد کتابخانههای عمومی هر شهر موافقت کردند.
به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از خبرگزاری خانه ملت، نمایندگان در نشست علنی نوبت عصر امروز (سهشنبه 11 آذرماه) مجلس شورای اسلامی، در جریان بررسی طرح الحاق موادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت، با ماده الحاقی 30 این طرح موافقت کردند.
گفتنی است نمایندگان با 146رأی موافق، 7 رأی مخالف از مجموع 194 نماینده حاضر در مجلس با واریز نیم درصد از درآمد شهرداری ها به حساب نهاد کتابخانههای عمومی هر شهر موافقت کردند.
گفتنی است در جریان بررسی این ماده الحاقی سیدمهدی موسوی نژاد پیشنهاد داد تا در این ماده واحده دولت مکلف شود تا نیم درصد از اعتبارات خود را به حساب نهاد کتابخانهها واریز کند که نمایندگان با آن مخالفت کردند.
در ادامه احمد شوهانی پیشنهاد حذف عبارتی در این ماده الحاقی را مطرح کرد که نمایندگان نیز با آن مخالفت کردند.
همچنین کمال علیپور خنکداری خواستار حذف عبارت سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور از این ماده الحاقی بود که نمایندگان نیز با 58 رأی موافق، 78 رأی مخالف و 13 رأی ممتنع از مجموع 194 نماینده حاضر در مجلس با آن مخالفت کردند.
در ادامه جبار کوچکی نژاد پیشنهاد داد تا عبارت "در وجه حساب نهاد کتابخانه های عمومی کشور"از این ماده الحاقی حذف شود چرا که معتقد بود اگر این عبارت حذف شود اعتبارات مربوطه به هر شهر باز می گردد که نمایندگان با 109 رأی موافق، 30 رأی مخالف و 5 رأی ممتنع از مجموع 194 نماینده حاضر در مجلس با آن موافقت کردند.
در ادامه محمدرضا باهنر اعلام کرد که برای رفع ابهام نیاز است تا عبارت تحت عنوان "در وجه کتابخانه های عمومی هر شهر اقدام نمایند"به این تبصره از ماده الحاقی 30 اضافه گردد که نمایندگان با 136 رأی موافق، 15 مخالف و 4 ممتنع از مجموع 194 نماینده حاضر در مجلس با آن موافقت کردند.
گفتنی است در نهایت پس از تغییرات مذکور در ماده الحاقی 30 آمده است یک تبصره بهشرح ذیل به ماده(6) قانون تأسیس و نحوه اداره کتابخانههای عمومی کشور مصوب 17/12/1382 مجلس شورای اسلامی الحاق میگردد:
تبصره- در صورت امتناع هر یک از شهرداریها از تأدیه نیم درصد (5/0%) مذکور، وزارت امور اقتصادی و دارایی (خزانهداری کل کشور) مکلف است بر اساس فهرست اعلامی از طرف دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مبالغ مربوطه را از سر جمع اعتبارات مربوط به درآمد شهرداریها (سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور) و یا درآمد موضوع مواد(38) و (39) قانون مالیات بر ارزش افزوده از سهم همان شهر کسر و نسبت به پرداخت آن در وجه کتابخانه های عمومی همان شهر اقدام نماید.
ماده 6 قانون تأسیس و نحوه اداره کتابخانههای عمومی کشور آمده است شهرداری ها مکلفند همه ساله حداقل نیم درصد از درآمدهای خود را به منظور اداره امور کتابخانه ها در اختیار انجمن های کتابخانه های عمومی شهر مربوطه قرار دهند.
تألیف: عبدالغفور روان فرهادی
ترجمه ی: مجدالدّین کیوانی
خواجه عبدالله انصاری را بیشتر به مناجات های پُرشور و عارفانه اش می شناسیم. غافل از اینکه خواجه، نه فقط عارفی شیفته بلکه، محدّث، واعظ و مدرس بوده است. کتاب حاضر، خواجه عبدالله انصاری را در کلیت و تمامیت او معرفی می کند؛ که او مترجم، مفسر، معلّم اخلاق و شاعری ادیب، بالاتر از همه، عارفی خداجوی بوده است که مدام چون مرغ حق، بانک عاشقانه سر می دهد و الهی، الهی کنان، رضا و قرب خدا را می طلبد.
کتاب در شرح مختصری از زندگی عبدالله انصاری هروی؛ تبار خواجه را با 9 نسل، به ابوایوّب خالد ابن زیاد الخزرجی النّجار الأزدی عنوان می کند. همین طور در صفحه ی 3 آمده است: " نام خانوادگی او، مشتق است از انصار(یاران)، شهروندانِ مسلمانِ یثرب، بعدها موسوم به مدینه، که کریمانه به پیامبر و پیروان مکیِّ وی، (مهاجران) کمک کردند تا در سال 622م و ده سال پس از آن در محل جدید استقرار یابند"
در بخش درآمد کتاب می خوانیم: " عبدالله انصاری هروی نویسنده ای بزرگ به شمار می رود، ولی با وجود این، تقریباً، هیچگاه چیزی ننوشت. بیشتر آثار او که در دسترس ماست، مبتنی بر یادداشت های طلّاب و نوآموزان مجلس درس اوست؛ یادداشت هایی که انصاری به ندرت آنها را بازبینی یا تنقیح می کرد؛ از جمله منازل السائرین را.
در پاره ای موارد اثری مانند کشف الأسرار، تفسیر یا شرح قرآن، به دست عالمی بسط و تفصیل یافته است؛ در موارد دیگر، کتابی مانند طبقات الصوفیه به صورتِ یادداشت های درسی خام و ناپرداخته ای باقی مانده است. انصاری بیشتر معلّمی بود که سخن می گفت تا مؤلفی که می نوشت. "ص 20.
مؤلف کتاب، دانشمند و ادیبی افغانی است که از شهرتی جهانی برخوردار بوده و از شخصیّت های فرهنگی و برجسته ی معاصر افغانستان،به شمار می رود.
از آنجایی که آب دریا را گر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید؛ گزیده ای از جملات گهربار پیر هرات:
***گزیده هایی از مقولات و اندرزها :
1-ایمان ما از راه سمع است به حیلتِ عقل.
به قبول و تسلیم است، نه به تأویل و تصرف.
گر دل گوید که چرا؟ گویی من امر را سرافکنده ام.
اگر عقل گوید که چون؟ جواب ده که من بنده ام.
ظاهر قبول کن و باطن بسپار- هر چه محدّث است بگذار.
و طریق سلف دست بمدار. ص 110.
(امر را سرافکنده ام= مطیع امر و فرمان خدایم)
2-هر دیده که از دنیا پُر شد، صفت عقبی در وی نگنجد.
و هر دیده که صفت عقبی در وی قرار گرفت، آن دیده از جمال احدیت بی نصیب ماند. ص 112.
***رباعی:
چشمی دارم همه پُر از صورتِ دوست
با دیده مرا خوشست تا دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نه نکوست
یا اوست به جای دیده یا دیده خود اوست. ص 115.
***مناجات:
الهی، از سه چیز که دارم، در یکی نگاه کن!
اوّل سجودی که جز ترا از دل نخاست.
دیگر تصدیقی که هرچه گفتی، گفتم که راست.
س[ه] دیگر، چون باد کرم خاست، دل و جان جز ترا نخواست.ص 126.
هرچه گفتی، گفتم که راست. (= گفتم که، هر چه گفتی راست است
محمدکاظم مزینانی را با کتابهای کودک و نوجوانش و بعد با رمان موفق «شاه بیشین» که با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد، میشناسند. رمان 354 صفحهای «آه با شین» که نشر سوره مهر در سال 1392 به بازار آورد نیز با اقبال خوبی همراه شد و به غیر از عنوان اثر برتر چهارمین جشنواره داستان انقلاب، جایزه قلم زرین امسال را از آن خود کرد. «آه با شین» روایت زوال یک خاندان قجری است. راوی دانای کل، داستان را در سه لایه مختلف برای خواننده تعریف میکند. لایه صفر داستان، زمان حال شازده پنجم یا تهتغاری است که تا آخر داستان نام دقیقش مشخص نمیشود. شازده در زمان حال داستان بالای هفتاد سال سن دارد و بیماری قلبی و سکته او را زمینگیر کرده است. در این لایه، دست و پنجه نرم کردن او را با بیماریاش، خاطرات گذشته و پسرش«کاوه» که تنها میراث خانواده سالاری است میبینیم. کاوه معتاد است و زندگی خانوادگیاش در حال فروپاشی. در لایه دوم داستان، که به صورت فلشبک ارائه میشود، داستان خاندان سالاری، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار روایت میشود. داستان در این لایه خطی تعریف میشود و رو به جلو میرود و به مرور که خواننده با شخصیتهای زیاد آن آشنا میشود، زندگی هر یک را میخواند و سرنوشتشان را تا مرگ دنبال میکند. در لایه دیگری از داستان، خردهروایتهای مربوط به شخصیتها به صورت صحنهای از گذشته آنها ارائه میشود که کمک شایانی به عمقبخشی شخصیتها میکند. مهم نیست شخصیت تا چه حد فرعی یا اصلی باشد، هرجا لازم بوده درباره شخصیتی بیشتر بدانیم، راوی از ما دریغ نمیکند و با صحنهای جذاب و گرهگشا، اطلاعات لازم را درباره شخصیت و ماجرای مورد نظر ارائه میدهد. برای مثال خردهروایتهای مربوط به زندانیان همبند شازده، مثل «اسمال منیژه» و دیگران. از نقاط قوت این رمان که در اغلب داستانهای این روزها نمونههایش کمیاب است، ارتباط در هم تنیده لایه صفر داستان با لایه گذشته است. بیماری و زمینگیر شدن شازده و اعتیاد و فروپاشی زندگی خانوادگی کاوه پسرش، گویی نتیجه اعمال اجداد و رفتار و اشتباهات خود او و میراث به جا مانده از آنهاست. خاندانی که همه امور روزمره خود را براساس خرافات پایهگذاری کرده و زندگیشان به فسق و فجور میگذرد و مهمترین فعالیت روزشان نشستن پای بساط بافور سر ساعت پنج عصر است. فصل اول کتاب با جزئیات فراوان و جذابی که از خرافات و عجین شدن باورها و در همتنیدگی زندگی خاندان قجری با آنها ارائه میدهد، خواننده را به سرعت با خود همراه میکند و به داخل متن میکشاند. داستانهای فصل «آنهاییها» به دلیل آمیخته شدن با خرافه، به داستانهایی شگرف و میشود گفت همراه با طنزی کمرنگ و شیرین تبدیل میشوند. هر چه فصل به فصل در کتاب جلو میرویم، روایت جدیتر میشود تا اینکه در فصلهای پایانی، جز خاطراتی نوستالژیک اثری از آن دنیای جادویی اول کتاب باقی نمیماند. «آه با شین» با استفاده از نثری سلیس و لحنی مناسب، همینطور استفاده از تعلیق و کشش، داستان جذابی خلق میکند، تا خواننده را در مسیر یادآوری تاریخ معاصر با خود همراه سازد. در پسزمینه داستان از فصل اول تا انتها به ترتیب برهههایی از تاریخ معاصر ایران مانند دوران رضا شاه و فرمان کشف حجاب، جنگ جهانی و سقوط رضا شاه، سر کار آمدن محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی، گسترش فضای شهری و ساختوسازهای آن دوران و تخریب فضاهای روستایی و بکر، مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و بعد از آن و حتی جنگ تحمیلی و زمان حال، دوره میشوند. اما آیا به واقع همه بدبختیها و فلاکت نسل آخر این خاندان، به خاطر گذشته و میراث ناپاک آنهاست؟ گویی تمام خطاهایی که بعدها تهتغاری با نام مسعود مرتکب میشود مانند پیوستن به منافقین که باعث سالها زندان کشیدن او میشود، به خاطر پدرِ همواره پای بساط نشسته و مادر طاغوتیاش است که او را به حال خود رها میکنند. حتی بعد که او توبه میکند و سعی دارد با ازدواج با بانو گذشتهها را جبران کند، انگار بار گناهی که به دوش میکشد آنقدر سنگین است که نهتنها خودش، بلکه پسرش نیز بخشوده نمیشوند و فلاکت و مصیبت آنها تمامی ندارد. قضاوت راوی کل و نگاه ایدئولوژیک و تنبیهگر نویسنده و دیدگاه اخلاقگرایانه او در جهان داستان، همه خاندان قجری که نمونهای از یک خاندان شاهنشاهی یا وابسته به یک «آه با شین» است را به نوعی به بدبختی و نکبت محکوم میکند. گویی از سرنوشت شومی که گذشتگان برایشان رقم زدهاند، گریزی ندارند. در چنین جهان داستانی، که حکم به گناهکاری انسان و عذاب عقوبت کشیدن او از پیش داده شده، جایی برای رهایی، امید و سعادت وجود ندارد. شاید اگر نویسنده کمی از قضاوت راوی دانای کل خود میکاست و سرنوشت شخصیتهایش را تا آخر رقم نمیزد، جایی برای خیالپردازی و برداشت خواننده باقی میگذاشت.
دو کتاب" سپیدی پر کلاغ" و " فقط غلام حسین باش" رونمایی شد/ اعلام برگزیدگان هشتمین جشنواره ادبیات داستانی
همدان - خبرگزاری مهر: همزمان با اختتامیه هشتمین جشنواره ادبیات داستانی بسیج از دو کتاب" سپیدی پر کلاغ" و " فقط غلام حسین باش" رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار مهر، دبیر هشتمین جشنواره ادبیات داستانی بسیج ظهر پنج شنبه در اختتامیه این جشنواره با بیان اینکه جشنواره ادبیات داستانی بسیج به عنوان یکی از فراگیر ترین جشنواره های ادبیات داستانی کشور به دنبال ایجاد شرایط مشترک است، اظهار داشت: امیدوارم روزی برسد که ادبیات دفاع مقدس در کتاب های درسی گنجانده شود.
علی رضا اکبری با بیان اینکه جشنواره ادبیات داستانی بسیج یک فضای رقابتی نیست، عنوان کرد: این جشنواره در راستای پاسداشت ادبیات فارسی برگزار شده است.
وی با بیان اینکه در جشنواره ادبیات داستان نویسی هنرمندانی که قائل به هنر پاک هستند تبلور پیدا کرده است، ادامه داد: 120 اثر به دبیر خانه هشتمین جشنواره ادبیات داستان نویسی بسیج در همدان ارسال شد.
دبیر هشتمین جشنواره ادبیات داستانی بسیج با بیان اینکه آثار ارسال شده در سه بخش داستان کوتاه جوان، داستان کوتاه بزرگسال و داستان بلند بزرگسال داروی شدند، بیان کرد: در بخش داستان کوتاه بزرگسال مصطفی میرزایی، مرضیه فعله گری حائز رتبه های نخست و دوم شدند و صدیقه مشکامی و سید مهرداد موسویان به طور مشترک رتبه سوم را کسب کردند.
اکبری با بیان اینکه در بخش داستان کوتاه جوان سید حسین موسویان، لیلا امانی و وحید بستان به ترتیب رتبه های نخست تا سوم را کسب کردند، اظهار داشت: سید مهرداد موسویان در بخش داستان بلند بزرگسال برای نوشتن کتاب در همسایگی امام رضا موفق به کسب رتبه نخست شد و هیچ یک از آثار دیگر در این بخش نتوانستند حائز رتبه دوم و سوم شوند.
به وبلاگ کتابخانه عمومی پروین اعتصامی خوش آمدید.
************************
عضویت در این کتابخانه برای عموم مردم آزاد می باشد.
مدارک لازم جهت عضویت:
یک قطعه عکس ۳ در ۴
به همراه داشتن کارت شناسایی معتبر
پرداخت مبلغ 5000تومان حق عضویت سالانه(عضویت تمام بها)
عضویت نیم بها 3000تومان و عضویت رایگان 1000 تومان
تکمیل نمودن فرم درخواست عضویت
************************
شیفت بندی کتابخانه در پاییز و زمستان سال99 :
صبح ها : خانم ها از ساعت 8:00 الی 13:00
عصرها : آقایان از ساعت 13:00 الی 17:30
پنج شنبه ها ساعت 8 الی 13:00
آدرس: همدان حصار امام اسلامشهر ابتدای کوچه رنجبران جنب پارک رنجبران